یادداشت| تحول اساسی آموزشی؛ ایجاد نقطه ثقل اساسی برای دولتهای اسلامی
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، مسأله آموزش و پرورش طی دو دوره ریاست جمهوری اخیر، به یکی از مسائل مورد بحث در میان اهالی فرهنگ تبدیل شده بود. پذیرش غیرقانونی سند ۲۰۳۰ و اجرای مخفیانه آن در کشور توسط معاون اول دولت یازدهم و دوازدهم، که بندهایی غیراخلاقی و مبتنی بر سبک زندگی غربی را در آموزش و پرورش کشورها توصیه میکند، از جمله مواردی بود که در اثنای انتخابات سال ۱۳۹۶ مورد توجه دغدغهمندان حوزه فرهنگ قرار گرفت.
آموزش رکن مهم فرهنگی است که در برخی از کشورهای غربی موجب میشود تا برنامه ریزیهای دقیقی جهت تربیت افراد صورت بگیرد. برای مثال در کشورهایی مثل آلمان و ژاپن، مسأله آموزش بهقدری مهم تلقی میشود که برنامه ریزیهای خاص آموزشی برای مدارس این دو کشور توسط دولتهای این کشورها طراحی و اجرا میشود. از آن طرف وقتی با برنامه ریزی مناسب، نسبت خروجی مدارس این دو کشور را با ورودیهایش مقایسه کنیم، علت رشد چشمگیر اقتصادی این دو کشور که پس از جنگ جهانی دوم کاملاً ویرانه شدند را خواهیم یافت.
شاید بتوان یکی از اقدامات روبهجلوی وزارت آموزش و پرورش در سالهای اخیر را اجباری کردن و تلاش برای تعیین و انتخاب رشته در کنار مشورت گرفتن با مشاورهای آموزشی در مدارس باشد. البته به همین طرح در آموزش و پرورش اشکالات و نقدهای فراوانی وارد است. برای مثال میتوانیم نمونههای زیادی را پیدا کنیم که با تشویق همین مشاورهها به رشتههای فنی و مهندسی، در حالی که آمادگی برای رشتههای نظری در افراد وجود داشته باشیم و حتی شاهد باشیم که برخی انتخاب رشتهها برای دانش آموزان ضعیف عملکرده است.
همچنین عدم سطح بندی کتابها و یکسان پرورش دادن دانش آموزان خود مشکل دیگری است که باید مورد توجه قرار بگیرد. چرا باید مقوله پایان نامه به یکی از کابوسهای دانشجویان تبدیل شود در حالی که مدارس میتوانند با راهنمایی دادن به دانش آموزانی که در رشتهای خاص مستعد و علاقهمند هستند و با برگزاری مسابقات علمی مختلف، نخبگان این رشتهها را شناسایی و به جای آزمون کنکور، از طریق امتیاز بندی در تألیف مقالات مختلف دانش آموزی، این دانش آموزان را به دانشگاههای مرتبط ارجاع بدهند.
البته هر چند شاهد اصلاح کتب درسی در سالهای اخیر بودهایم، اما میشد برای مثال در رشتههای مختلف علوم انسانی با واسپاری یک مقاله علمی با اختیار انتخاب موضوع توسط خود دانش آموز، با راهنمایی دبیر مربوطه، میزان توانایی دانش آموز را سنجید و به جای تصحیح عین عبارات کتاب درسی، دانش آموزان را به تفکر و تعمق درباره سؤالات واداشت تا بتوانند پاسخی درخور به سؤالات بدهند.
هر چند نمیتوان یقینی گفت، ولی میتوان انتظار داشت با اجرای این طرح در مدارس و با نظارت و ارزیابی دقیق علمی که برای مثال بر روی امتحانات پایان ترم مدارس انجام میشود، دانش آموزان نخبه رشتههای مختلف شناسایی میشوند و فارغ از هرگونه دیدگاه مالی در بهترین دانشگاههای کشور بورسیه شوند و در آینده بتوانند نقش آفرینی خوبی را در عرصه علمی برای کشور انجام بدهند.
البته ایراد دیگری که به سیستم آموزشی در کشور وارد است، برخی مواقع معلمهایی که از نظر اطلاعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، خودشان بهعنوان پیاده نظام فرهنگی دشمن ناخواسته به ترویج مسائل غلط میپردازند، تأثیرهای فراوان غلطی را در نسلی که تربیت میکنند برجا میگذارند. تبدیل و ورود طرحهایی بینظیر مانند طرح ولایت در آموزش و پرورش و اجرای آن در آموزش و پرورش، میتواند از آسیبهای فکری و علمی عدیدهای که برخی از معلمان نابلد و محتواها و شبهات نادرستی که هنوز برای آنها حل نشده و ناخواسته این شبهات را در مدارس پخش میکنند و چه شبهاتی که دانش آموزان دارند و معلمان از پاسخ گویی به این شبهات عاجز هستند، جلوگیری نماید.
دولت سیزدهم، باید یک طراحی جامع با همکاری مجلس شورای اسلامی برای تغییر و تحول اساسی در زمینه آموزش ارائه کند که برخی از این تحولهایی که میتوان در مدارس انجام داد، در این یادداشت کوتاه مطرح شد.